امروز:4 اردیبهشت 1403

اثبات وجود خداوند,دغدغه ی ذهنی بسیاری از جوانان امروز

اثبات وجود خداوند,دغدغه ی ذهنی بسیاری از جوانان امروز 2

محمد(ص):((هر کار ارزشمندی که با نام خداوند شروع نشود ناقص و ناتمام می ماند.))

اول دفتر به نام ایزد منان

مسئلهٔ وجود خداوند همواره به عنوان یکی از سرفصل‌های مهم کاوش‌های فلسفی مطرح بوده‌است، و در طول تاریخ، فلاسفهٔ متعلق به مکتب های فکری مختلف، به بیان و سنجش استدلال‌هایی, به جانب داری یا مخالفت با وجود خدا پرداخته‌اند.

معمولاً نظر متکلمان مسلمان این بوده‌است که وجود خدا بدیهی است، از نظر بسیاری از فلاسفهٔ خداباور همچون آکویناس وجود خدا بدیهی نیست و نیاز به اثبات دارد و مسلماً از نظرفلاسفه ندانم گرا و بی خدا وجود خدا بدیهی نیست.

از سویی دیگر، برخی از فلاسفه خداباور مانند ابن سینا و ملاصدرا ضمن اذعان به بداهت وجود خدا، به دفاع از براهین اثبات وجود خدا پرداختند و آن را مایهٔ تنبه و توجه بیشتر به این امر بدیهی دانستند.توجه این دسته از علما به استفاده از عقل درخور توجه می باشد.

چند استدلال برای اثبات وجود خداوند:

1-براهین مبتنی بر نظم:
در عالم نظمی وجود دارد که کوچکترین خللی به آن، منجر به نابودی آن می‌شود. چه چیزی باعث شکافته شدن دانه می‌شود؟

2-براهین علی:
در جهان سلسله‌ای از روابط علت و معلولی وجود دارد و چون دور و تسلسل محال است باید این سلسله به علت العلل(خداوند) ختم شود.

3-براهین خداناباورانه استقرایی یا تجربی :

این براهین درصددند وجود خدا را با مشاهدات ما از جهان ناهمخوان نشان دهند. یکی از قدیمی‌ترین براهین اقامه شده در باب رد خدا برهان شر است که نخستین صورت فلسفی آن را اپیکورس مطرح نمود، و بعدها کسانی چون هیوم، نیچه و برایان مگی، به بسط و تدقیق آن همت گماشتند.

برهان شر از بحثهای سنگین و تخصصی فلسفه است که مجالی برای مطرح کردن آن وجود ندارد.ما در اینجا به چند اصل کلی آن اشاره میکنیم:

1-اگر انسانها خلق شوند، آنگاه مختار خواهند بود.(لازمه انسان بودن، یا لازمه کمال یافتن انسان‌های درستکار)؛ و به واسطه اختیارشان، موجب شر اخلاقی کثیر و خیر اخلاقی قلیل خواهند شد. یعنی جمعیت قلیل انسانهای درستکار کمال می یابند و باقی انسانها به جنایت و سنگدلی می پردازند.(بنابر مشاهدات ما از جهان؛ و ادعای کتب مقدس ادیان مبنی بر نجات گروه اندک انسانها و جهنمی شدن اکثریت مطلقشان)
2-اگر خدا وجود داشته باشد، آنگاه عالم مطلق و خیر اعلی است؛ بنابراین او هرگز نباید موجوداتی را که وجودشان مایه شر کثیر و خیر قلیل خواهد شد، خلق کند. پس چون ما در وجود خودمان شکی نداریم؛ چنین خدایی ما را خلق نکرده است.
3-اگر خدا وجود داشت، آنگاه خالق ما انسانها می بود؛ اما دانستیم که او خالق ما نیست(طبق فرض دوم)؛ پس خدا وجود ندارد.
دیدگاه منتقدان این نظریه:
یکی از استدلالهای خداباوران، یکی ادعای جبران شرور اخلاقی دنیا، در آخرت توسط خداوند؛ و دیگری ادعای تغییر نسبت خیرات و شرور در خود دنیا در آینده(به واسطه ظهور یک منجی الهی) هستند.

نهایتا میتوان اینطور نتیجه گرفت که اگر فردی به دنبال این است که به ایمانی محکم و واقعی و سپس به یقین برسد باید در این مبحث مطالعه ی زیادی بکند.ولی اگر کسی تنها به دنبال این است که به دغدغه ی خود در مورد وجود خدا پایان دهد, کمی تامل و استفاده از عقل کفایت میکنم.تفکر در مورد این که این جهان تصادفی به وجود نیامده , ماهیت پدیده ها و اشیاء ,چگونگی به وجود آمدن اولین پدیده ها و…

امیدوارم این مطلب برای شما مفید واقع شده باشد و توانسته باشم قطره ای  به دریای دانسته های شما بیفزایم.

باسپاس از توجه شما

 

امیرحسین, تیم آریامونز

سخت بر این اعتقادم که امپراطوری بعدی جهان را گوگل بنا خواهد نهاد و من علاقه‌مندم تاریخ شکل گرفتن این امپراطوری را مکتوب کنم.